عنوان سایت یا شبکه اجتماعی

سایت موسسه فرهنگی شهید بهشتی

توضیحات سایت یا شبکه اجتماعی

سایت موسسه فرهنگی شهید بهشتی

مهران: مؤسسه فرهنگی شهید بهشتی از جمله مراکز فرهنگی برتر اصفهان است که از ابتدا، فعالیت های فرهنگی خود را در دل مسجد تعریف کرده است. بر این اساس مدیر عامل مؤسسه فرهنگی شهید بهشتی توصیه می کند که هر وقت خواستیم کار فرهنگی تعریف کنیم با محوریت مسجد باشد. چون بنیان مسجد بر اساس تقوا است افراد نیز مجبور می شوند که الزاماتشان را بر اساس تقوا پایه ریزی کنند. او معتقد است که ما نمی توانیم کاری را تعریف کنیم که بنیانش بر اساس غیر تقوا باشد این یعنی؛ کار تمام.
با مهران همراه شوید و دیگر دیدگاه های سید مهدی سیدین نیا درباره فعالیت ها و رویکردهای مؤسسه فرهنگی شهید بهشتی را بخوانید.

آغاز و شکل گیری حرکت و فعالیت مراکز فرهنگی اصفهان چگونه بود؟
مؤسسه فرهنگی شهید بهشتی یک عقبه ای دارد. به تعبیری از آغاز انقلاب اسلامی که فعالیت هایش در مسجد لنبان شروع شده بود و فعالیت های فرهنگی - قرآنی اش را آغاز می کند، تحت دو عنوان فعالیت می کرد یکی به صورت انجمن اسلامی مسجد لنبان و دیگری تحت عنوان بسیج مسجد لنبان. علتش این بود که در حوزه انجمن اسلامی می توانست فعالیت های سیاسی انجام دهد در قالب بسیج فعالیت های سیاسی انجام نمی شد. از این جهت بچه ها در دو تا سرفصل فعالیت هایشان را تعریف کرده بودند که بتوانند کارها را با سهولت بیشتری انجام دهند.
در جریان انقلاب و جنگ نحوه فعالیت ها متفاوت می شود و ضرورت ها اقتضا می کند که بر اساس شرایط زمان یک اتفاقات جدیدی را رقم بزنند، بنده به جهت سنی از اینجا می توانم بگویم که در سال ۶۳به جهت شرایط جنگ یک سری فعالیت هایی بود که مردم به علت جنگ و اینکه می گفتند اگر بچه ها بروند مسجد بعد هم می خواهند بروند جبهه و بعد هم به شهادت برسند یک گروهی بچه هایشان را به مسجد نمی فرستادند.
جمع بندی دوستان این بود که ما باید مرکز فرهنگی بزنیم یعنی تحت عنوان پایگاه بسیج نباشد و یک مقدار فعالیت هایمان را تغییر دهیم. دو تا محل برایش پیش بینی شد یکی در باغ صائب که یک پاتوقی درست شده بود در مورد مسائل تحصیلی بچه ها که یک کتابخانه ای آنجا بود و روزها بچه ها از هم جدا نبودند. یکی دیگر هم مرکز فرهنگی شهید مدرس را در سال ۶۴ راه اندازی کردند. مسجدی با نام فاطمیه بود و به صورت انبار درآمده بود و یک کتابخانه ای داشت به نام ابوذر که شخصی به نام شهید رسول کافی راه اندازی کرده بود. تا ایشان بود کتابخانه فعال بود بعد هم دیگر متروکه شد. دوستان رسیدند خدمت آیت الله هاشمی و ایشون اجازه دادند چون اینجا مسجد است تحت عنوان مرکز فرهنگی فعالیت هایشان را شروع کنند.
من یادم است یک سری از بچه ها شروع به بنایی کردند و تر و تمیز کردند و شورایی متشکل از آقایان قاسم زاده، نادرالاصل، زادهوش، دهقان، گلباز، دکتر احمدی فر، نساج پور، خیام باشی و .. علت اینکه این شورا تعدادشان زیاد بود چون جنگ بود بچه ها مدام عازم جبهه می شدند و جاها عوض می شد، یادم است به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) علم کار فرهنگی بردند بالا و از نظر امکانات هم همان چیزهایی که بود را استفاده کردند یک میز پینگ پنگ خریداری شد و چون در اصفهان تحت یک عنوان هنوز مرسوم نبود تحت عنوان مرکز فرهنگی شهید مدرس کار شروع شد.
آن موقع هم یک سری مشکلات سیاسی بود. میرحسین موسوی یک بخشنامه ای زده بود که نمی گذاشت بچه ها در مدارس فعالیت کنند. تحت عنوان هیأت های دانش آموزی یکسری فعالیت ها از مدارس منتقل شد به هیأت ها، مثلا اوایل یادم است هیأت ها دانش آموزی بود، خدا رحمت کند آقای مطیع بود، شهید نامجو بود، تمام بچه های صائب، ادب، نیلفروش، بچه هایی که ارتباطاتشان قدیم ها مثل الان نبود. الان اکثرا جزیره ای شده است.
اولین جلسه اش را گذاشتند و قرار شد بچه ها را تحت عنوان هیأت ها از مدارس بیاورند. چون که انجمن اسلامی ها را شروع کردند به منحل کردن و به عنوان کارنامه آقای میرحسین موسوی که برعکس حضرت امام که می فرمودند انجمن های اسلامی حرکت های خودجوش انقلابی هستند این حرکت ها را انجام داد و واقعا نابود کرد انجمن های اسلامی مدارس را یعنی ایشون آثار وضعی شان برای این انقلاب زیاد بوده است نه تنها فتنه ۸۸ گذشته فکری ایشون را باید از قبل از انقلاب بررسی کنیم اینکه اصلا ایشون فکرشان کجا بوده است و چه فرآیندی را پشت سر گذاشته تا آمده در خط انقلاب قرار گرفته است.
به هر حال جنگ تمام شد در سال ۶۸ و بچه ها توسعه چنین مراکزی را شروع کردند. تا پیش از آن خیلی از بچه ها در مرکز مدرس فعالیت می کردند و کاروان شهید بهشتی، مسجد سجاد. وقتی جنگ تمام شد بچه های مسجد و کاروان شهید بهشتی شکل کارشان بایستی عوض می شد؛ به فرمایش امیرمؤمنان که می فرمایند باید فرزند زمان خودتان باشید. مرکز شهید مدرس هم فعالیت خودش را همچنان ادامه می داد. بحث تحصیلاتی هم که در باغ صائب بود متمرکز شد.

مؤسسه فرهنگی شهید بهشتی از کجا و چگونه آغاز شد؟
با اوصافی که گفتم تصمیم بر این شد که به جهت ظرفیتی که در مسجد هست تحت عنوان مرکز شهید دکتر بهشتی استارت کار را در سال ۶۸ بزنیم. تجربه شهید مدرس هم داشتیم و می دانستیم که کار تحت عنوان جواب می دهد خوب این اتفاقات مسائل خوبی را رقم زد. ما تأکیدمان بر روی تحصیلات بچه ها بود چون بسیاری از بچه ها هنوز دیپلم هایشان را نگرفته بودند تأکید شد که ادامه تحصیل بدهند، کتابخانه را راه اندازی کردیم باید ادبیات عوض می شد. کار کارشناسی انجام شد. که تا الان هم این کار به لطف خدا ادامه داشته است.
رویکرد وفعالیت های موسسه شهید بهشتی بر چه محورهایی است؟
دو تا مأموریت اصلی از روز اول برای مرکز تعریف شد یکی نیروسازی برای نظام و کادرسازی که جزء مأموریت های اصلی مؤسسه بود یکی دیگر هم فعالیت های فرهنگی در دو بخش یکی به صورت عمومی و دیگری برای خواص در اساسنامه ای هم که در آن زمان تدوین شد چون عادت داشتیم که همه چیز نوشته شود مأموریت ها، شرح وظایف نوشته شود به لطف خدا این اتفاقات رقم خورد و به برکت مسجد و وجود مسجد اتفاقات خوبی افتاد.

تاثیر این که فعالیت های فرهنگی با محوریت مسجد باشد چیست؟
اگر در فعالیت های فرهنگی محور مسجد شد تأثیر مضاعف خواهد داشت، مثلا ما کتابخانه داریم وقت نماز بسته می شود همه می آیند نماز جماعت می خوانند و دوباره باز می شود. حضور در مسجد راه میانبر در فعالیت های فرهنگی است. بستر خیلی مناسبی است برای اجرای فعالیت های فرهنگی است.
هیچ کجا برای کار فرهنگی بهتر از مسجد نیست این حرف نه اینکه شعاری نیست بلکه تجربه شده هم هست، فرهنگسراها، مدارس و بقیه مراکز هیچ کجا مثل مسجد کار فرهنگی بازده ندارد.
بر اساس آیه قرآن چون اساس مسجد بر پایه تقوا گذاشته شده است هر کاری که در ادامه تقوا باشد برکات خودش را خواهد داشت و یک شاخه های طوبایی در آن به وجود می آید و درست می شود و برکت دارد و توسعه پیدا می کند که مشابهش را نمی توان مثال زد. بستر فوق العاده مناسبی است و حتی از لحاظ اقتصادی هم به صرفه هست ما که این همه مشکل بودجه در بحث فرهنگی داریم حداقل وقتی در مسجد کار می کنیم بخش زیادی از این مسأله هم حل می شود.

تا به حال چقدر این دو هدفی که گفتید رسیده اید و تحقق یافته است و از لحاظ دیگر تجربه های این طول مدت را هم بهش اشاره داشته باشید.
جاهایی که برنامه ریزی کرده بودیم رفتیم جلو و خوب جواب داده است مثلا برای نیروسازی برای کار تربیتی در کارهایمان یک مدلی داریم بحث رابط است که بچه ها به این روش جذب می شوند بچه هایی که سوم راهنمایی بودند می رفتند اول دبیرستان یعنی وارد سن تکلیف که می شوند ضرورت دارد که یک شرایطی مناسب خودشان طراحی بشود خوب ما در این گروه سنی که کار می کردیم خیلی خوب جواب داد یعنی مقطع اول دبیرستان را انتخاب کرده بودیم .
وقتی که این کار شروع می شد یک روشی بود که از قبل از انقلاب شهید اژه ای و شهید بهشتی انجام می داده اند ما بچه ها را گروه گروه شان می کردند و یک رابطی هم که سواد داشته باشد و در مسائل اعتقادی هم محکم باشد مباحث مختلف را برای بچه های گروهش مطرح می کرد جلسات هم جلسات انس بود و هم جوان احساس تعلقی به گروه داشت و خیلی مزایای مختلفی داشت، کار به صورت شاخه های بسیار خوب جواب می دهد و ما مدل جایگزینش را هم پیدا نکرده ایم و معتقدیم که این روش بسیار خوب جواب می دهد.

 

تمرکزتان بر روی چه بوده است؟ کادرسازی یا اجرای برنامه های فرهنگی؟
هر دو، برنامه ها وقتی اتفاق می افتد که شما نیرو داشته باشید. این نیروها وقتی تربیت شوند و ساخته شوند خودشان می توانند دستاوردهای فرهنگی را به دنبال داشته باشند همین جا یکی از چیزهایی که می توانم به عنوان ضعف خودمان اشاره کنم در این فرآیند به جهت هزینه بر بودنش، تولید محصولات فرهنگی بوده است ما در این بخش ضعف داشته ایم، مثلا تولید کتاب، محصولات فرهنگی که بتواند در تولید آثار فرهنگی هم اثر داشته باشد در این بخش ما کمتر سرمایه گذاری کرده ایم.
همان طور که حضرت آقا فرمودند در فرآیند فرهنگی تولید فکر و اندیشه و تولید آثار محصولات فرهنگی و تولید و مصرف باید صورت بگیرد تا فرآیند فرهنگی چرخه خود را طی کند.
در حوزه هایی که می شود از شاخص های مرکز نام برد، تشکیلاتی عمل کردن است به نظرم یکی از شاخصه هایی است که نتیجه بخش است، ما باید در کار فرهنگی بایستی فعالیت تشکیلاتی و برنامه ریزی داشته باشیم. یکی از مزایایی که ما داشتیم الهام از تفکر تشکیلاتی شهید بهشتی و حضرت آقا است که خیلی به ما کمک کرده است یعنی نقشه راهمان را عموما از مباحث و الهامات اندیشه های این بزرگواران گرفته ایم.
مثلا روش چهره به چهره بسیار جواب می دهد. عمدتا دو تا چیز از محورهای فعالیت هایمان بوده است یکی بحث های خودسازی و اعتقادی و اینکه کبوتر با دو بال می تواند پرواز کند در حوزه اعتقاد و تقوا و در حوزه علم و تحصیلات این دو بال معمولا مدنظر بوده است. ما شصت تا پزشک داریم اکثرا بچه های ما نود تا نود و پنج درصدشان قبول دانشگاه داریم از طرف دیگر هم انس بچه ها با قرآن، مباحث اعتقادی بسیار زیاد است. این ادعا واقعا ادعای کاذبی نیست که بگوییم بچه های شهید بهشتی یک سر و گردن از هم سن های خودشان بالاتر هستند وقتی که کار می کنند تلاش می کنند و برنامه هایی که برایشان هست در کل سال هست برنامه منظمی در فعالیت های دانش آموزی، دانشجویی و خانواده دارند و بچه ها رها نمی شوند و در هر مقطعی این فعالیت ها ادامه دارد و ضرورت دارد که آدم با مسجد انس داشته باشد بچه هایی که فاصله می گیرند از مسجد و یک شهر دیگری دانشگاه قبول می شود یا تغییری در زندگی اش ایجاد می شود هر دلیلی که باشد فاصله اش با مسجد نباید اتفاق بیفتد. بچه هایی که از مسجد فاصله گرفته اند تجربه ثابت کرده اگر بچه مسجدی باقی مانده اند و نمازشان هم سر وقت بوده ولی اتفاقاتی افتاده که این فاصله باعث ضربه زدن به آنها شده و اتفاق خوبی برایشان نبوده است.
مثلا نسبت به اینکه ما نسبت به مسائل اجتماعی مسئولیت داریم فاصله گرفته اند احساس مسئولیتش را فقط در قبال خود و خانواده اش می داند، نمی گوید من در مقابل مردم محل نیست مسئولیتی دارم در مورد مسائل خارج از کشور هم مسئولیت دارم. من احساس می کنم بچه هایی که از مسجد فاصله می گیرند یواش یواش نسبت به مسائل پیرامونی خودشان بی تفاوت شده و دغدغه هایشان کم می شود و این آفتی است ولی خوب انس با مسجد و ارتباط با فعالیت ها بچه ها را زنده و به روز نگه می دارد. در عین حال رفاقت ها و دوستی هایشان نیز بهتر و پابرجاتر می ماند و این دوستی ها محوریتی به نام انقلاب، خدا محوری دارد دوستی و رفاقت بر اساس شاخصه هایی است که نه تنها بچه ها را نگه می دارد بلکه باعث حرکتشان به سمت جلو می شود. خدا را شکر در این فضاها هست که ما رشد می کنیم ما هر چه داریم از مسجد داریم اگر درسی خوانده ایم شغلی داریم فعالیتی داریم اگر هنوز می توانیم بگوییم که در خط انقلاب و رهبری هستیم همه از برکت مسجد و انس با مسجد است.
در کار فرهنگی انس با مسجد را باید امری واجب بدانند.
امروز فرهنگسراها، کارهایی که در حوزه هنری انجام می گیرد همه به پشتوانه مساجد کار انجام می دهند مثل بحثی که حضرت آقا در جشنواره عمار به بچه ها گفتند: زره را بپوشید با دعا، نیایش، انس با خدا با نماز اینها زرهی را در تن ما می کند که باعث می شود ما از انحرافات فکری و اخلاقی مصون بمانیم انس با مسجد باعث می شود که انسان یک زرهی بپوشد که در این فرآیند مصون بماند. از این جهت توصیه ام به دوستان این است که هر وقت خواستیم کار فرهنگی تعریف کنیم در مسجد تعریف کنیم مسجد چون مسجد است الزامات خودش را دارد و به یقین تأثیر این الزامات بسیار زیاد است. چون بنیان مسجد بر اساس تقوا است افراد نیز مجبور می شوند که الزاماتشان را بر اساس تقوا پایه ریزی کنند هر کاری تعریف می کنیم باید بر پایه تقوا باشد به صورت مستقیم. ما نمی توانیم کاری را تعریف کنیم که بنیانش بر اساس غیر تقوا باشد این یعنی کار تمام. که این برکاتش بسیار زیاد است و انحراف کمتری هم در آن هست. البته ممکن است یک مسجدی هم بشود مسجد زرار و امام زمان ظهور کنند و تخریبش کنند آن دیگر انحرافاتی است که در مسائل فکری داشته ایم و در صدر اسلام هم بوده است که پیامبر دستور به تخریبش داده اند.

تجربه هایی که کسب کرده اید چه بوده است؟ ضعف ها و بحران هایی که در اصفهان برای شروع کار فرهنگی وجود دارد چیست؟
دو تا شاخه اش باید کرد یکی شاخه بایدها و دیگری نبایدها؛ یک چیزهایی است که ایجابی است و باید به آن توجه کرده و فراهمش کنیم. یکسری هم نفیی هست و باید از آن پرهیز کنیم در این دو شاخه باید کار کرد.
* جاهایی کارها موفق شده است که اولا بر اساس تقوا پایه ریزی شده باشد، نکته دوم اینکه نیروهایی که جنس فرهنگ را بشناسند خیلی مهم است شما یک تریلی را دست راننده ای که پایه یک ندارد می دهید؟ جنس فرهنگ باید شناخته شود و دست اهلش سپرده شود نیروهایی باشند که جنس فرهنگ را بشناسند. نکته سوم همدلی است کسانی که همدل و همراه هم هستند و فهم خوبی از یکدیگر دارند باید کنار هم قرار بگیرند. مثلا ببینید چرا در این ادارات خیلی کارها پیش نمی رود چون آنجا انسی که باید به لحاظ رفاقتی و دوستی وجود داشته باشد نیست آنجا حقوق و مقررات اداری است که آدم ها را کنار هم جمع می کند ما در کار فرهنگی آدم ها حتما باید با یکدیگر همدل و یکرنگ باشند. ادب، احترام باعث می شود که انسان ها کنار یکدیگر باقی بمانند.
* رعایت آداب اسلامی رفاقت ها را محکم می کند، اگر آداب مسجد را رعایت کنیم اینها به ما کمک می کند برای پیشرفت. رعایت آداب اسلام در ارتباطات بین خودمان و دیگران، مثلا غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، تحت عنوان نقد یکدیگر را متهم نکنیم، رعایت تقوا و آداب اسلام خیلی مهم است. بسیاری از جمع هایی که از هم فاصله گرفته اند و به هم ریخته اند آدابی که به ما توصیه کرده اند بینشان رعایت نشده است.
* خوش اخلاقی و خوش رویی و آنچه که در حوزه اخلاق در حوزه بایدها و نبایدهایش به ما گفته اند را باید رعایت کنیم تا جمعمان جمع بماند. اینها ضرورت دارد به عنوان لوازم کار است. یکی از چیزها برنامه ریزی و نظم و انضباط است هر جاییکه با بی انضباطی بوده است نتیجه نگرفته ایم و دچار مشکل شده ایم، یکی از نکات به روز بودن است ساختار تشکیلاتی هر چند سال یک بار باید تغییر کند. بارها هدفگذاریهایمان را تغییر داده ایم بازنگری باید بشود چند سال یک بار در حوزه استراتژیک باید برنامه ریزی کنیم و مجددا یک نقطه عطفی را در روند فعالیتمان تعریف کنیم.
* یکی دیگر از چیزهایی که بسیار مهم است نوآوری، خلاقیت و ابتکار است در حوزه فرهنگ اگر این بخش وجود نداشته باشد بی فایده است. اینها شرط کافی است خلاقیت و نوآوری اساس کار است که اگر نداشته باشیم نمی توانیم موفقیت چندانی داشته باشیم.
* دو سه تا هم از نبایدها بگویم ما بایستی که دوستان به جهت مشکلات اقتصادی که داریم هر پولی را وارد کار فرهنگی نکنیم این را کمتر کسی می گوید متأسفانه یکی از مشکلاتی که در حوزه فرهنگ داریم این است که هر پولی از هر جایی وارد مساجد و کارهای فرهنگی می شود من توصیه ام این است که دوستان در این قضیه بسیار حساس باشند؛ چه در بخش های رسمی و چه در بخش های غیر رسمی و خودجوش مردم، از هر خیری نباید پول گرفت از هر ارگانی نباید پول گرفت باید احتیاط کرد در این مسأله این احتیاط یک احتیاط واجب است.
* دومین نکته در قسمت نبایدها این است که هر نسخه فرهنگی همه جا جوابگو نیست مثلا من یک فکر فرهنگی دارم فکر می کنم همه جا جواب می دهد هر فکر فرهنگی برای استان، شهر، محله ای، هر منطقه ای و هر مسجدی اقتضائات خودش را دارد امروز در حوزه فرهنگ نسخه های واحدی پیچیده می شود. این یک اشتباه استراتژی است فکر می کنیم که همه جا می شود یک نسخه واحد پیچید.
* سومین نکته ضمن اینکه ما نبایستی جزیره ای کار کنیم این اندیشه ها باید نوشته شود در حوزه فرهنگ باید آن چیزی که در اندیشه هایمان هست باید به دست قلم سپرده شود نوشتن خیلی سخت تر از گفتن است بنویسیم آنچه در اندیشه هایمان است بنویسیم و علمی بنویسیم. یکی از ضعف هایمان در حوزه فرهنگ این است که با کار فرهنگی برخورد علمی نمی کنیم. یعنی در اصل کارشناسی انجام نمی دهیم وقتی کار کارشناسی انجام شود مجبوریم که کار علمی باشد. امروز این ضعف وجود دارد که کار علمی در رابطه با کار فرهنگ انجام نمی دهیم.
من ده گام است برای شما می گوییم.
اولا نوشتن چشم انداز برای هر مجموعه، درست است که ما چشم انداز فرهنگی داریم ولی نوشتن این چشم انداز برای هر مجموعه فرهنگی از اهم واجبات است. ما در مجموعه شهید بهشتی دارای چشم انداز فرهنگی هستیم .
دوم مأموریت ها باید مشخص شود، به جهت اقتضائات
سوم اهداف باید مشخص شود
چهارم در حوزه راهبردها و استراتژی ها باید کار علمی و مشخص و جدی انجام دهیم
پنجم باید برنامه داشته باشیم.
ششم در حوزه روش ها باید کار شود
هفتم باید مدلسازی ها و شبیه سازی ها انجام شود
هشتم بایستی در ایده ها میدان به جوان ها بدهیم اینجاست که ایده ها و خلاقیت ها خودشان را نشان می دهند.
نهم ایده ها را در گام نهم باید تبدیل به طرح کنیم، طرح هایی که عملیاتی باشد
دهم مرحله اجرا.

این ده گام باید باشد تا یک مرکز فرهنگی پیش رود. در این ده گام سه جا هست که ضعف فوق العاده جدی داریم، یکی در حوزه استراتژی ها و راهبردها که اصلا ضعف کشوری ما است. یکی دیگر در حوزه روش ها و یکی هم مدلها و شبیه سازی ها، مثلا همان کاری که سی سال پیش انجام می داده ایم هنوز انجام می دهیم و تکرار می کنیم. این خیلی بد است، برنامه ها را استراتژی ها به سرمنزل می رسانند ما بدون هدف استراتژی می نویسیم این ده گام آنچنان در هم تنیده هستند که الا انسان های نخبه و خبره نمی توانند این کار را انجام دهند حرف آخرم این است که نخبگان بایستی به میدان بیایند فضا را برای جوانان فراهم کنند تا ان شاء الله این مسائل به سر منزل مقصود برسد. بدون لشگر جوان همه کارهایمان در کشور ابتر است. به این علت که الان مثل گذشته به جوان ها میدان داده نمی شود.
دو تا اتفاق باید بیفتد که جزء کلید واژه های حضرت آقا نیز هست یکی اینکه کار را بدهید دست نخبگان یکی هم اینکه بدهید به دست جوانان.
در حوزه کار فرهنگی یکی از افاتی که وجود دارد، کار ویترینی کردن است، امروز خیلی مرسوم شده است این کار، بریم مراکز را لیست کنیم آنها که کار ویترینی کرده اند را لیست کنیم، کارهایی که بعضی از دستگاه ها در حال انجام دادن هستند. دارند در حوزه فرهنگی کار ویترینی انجام می دهند. حضرت آقا صریحا می فرمایند در حوزه فرهنگ کار ویترینی انجام ندهید.
در مقابل کار ویترینی نکته اش این است که یک مقدار کارها باید خاموش شود. امروز اگر خواستید یک گندمی را در یک زمینی بکارید چه می کنید؟ شخم می زنید تا گیاه کامل برود لابلای خاک ها، چون هم پرندگان نخورند و هم اینکه باد اینها را نبرد، بعدا سریع باید به وقتش کاشته شود و اینکه به موقع آب داده بشود ولی ریشه اش باقی است، ما در حوزه کار فرهنگی عمدتا بایستی کار ریشه ای انجام دهیم اصلا خود به خود وقتی کار ریشه ای انجام شود ساقه بیرون می زند، میوه می آید.
در حوزه فرهنگ میوه باید به اطلاع مردم رسیده شود برگ هایی که درآورده را مردم ببینند اما باید سعی شود که ریشه ها محافظت شود از آفات حفظ شود خیلی ها نباید بدانند.
ضرورت ندارد که در حوزه فرهنگ خیلی ما را بشناسند ما را مشهور می کند و از حرکت اصیلی که داریم غافل می شویم، در دین یک سری توصیه هایی شده است که باید به آنها عمل کنیم و بایستی که ملزم به این آداب باشیم.
مراکز فرهنگی نباید به دنبال این باشند که برای مطرح کردن خودشان در رسانه به دلیل جذابیت های خاصی که دارد از هم سبقت بگیرند.

سایت و شبکه های مجازی معرفی شده
دسترسی سریع به همه موضوعات مشابه :
ویدئوهای آموزش کسب و کار و بازاریابی
مطالبی از سراسر وب
  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن نظر
      ضبط پیام صوتی

      زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است