تحصیل در مالی
نظام آموزشی کشور مالی میراث بر جای مانده از زمان استعمار است و اهداف استعماری از جمله تقویت پایههای وابستگی و بهرهبرداری از آن ملت را دنبال میکند. مدرسه اسرای شهر کای یکی از نخستین مدارس کشور مالی که در سال ۱۸۸۶ گشایش یافت نماد هدف فوق است. رؤسای قبایل و سران مجبور بودند پسران خود را به این مدارس بفرستند تا آنها تحت آموزشهای استعمار تربیت شوند و پس از جانشینی به جای پدران خود متحدان خوبی برای فرانسه باشند. هدف مدارس و مؤسسات آموزشی زمان استعمار فقط پرورش کارکنان نظام اداری بود. تدریس فقط به زبان فرانسه صورت میگرفت و دانشاموختگان، کارمندان دستگاههای دولتی میشدند.
در زمان استقلال (۱۹۶۰م.)، تعداد ۵۰ هزار دانشآموز در ۱۰۱۷ کلاس تحت آموزش قرار داشتند و نرخ سوادآموزی ۶/۹ درصد بود. اولین هدف مقامات پس از استقلال افتتاح کلاسهای جدید و تشویق زبانهای مادری در روند آموزش بود. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۶۲ اصلاح تعلیم و تربیت در کشور به تصویب رسید و هدف آن عبارت بود از: انطباق تحصیلات با واقعیات جامعه، امکان پذیرش تعداد تبیشتر دانشآموز در نظام آموزشی و آماده کردند آنها برای فعالیت به عنوان یک شهروند مفید. هدف تعلیم و تربیت زدودن تفکر استعماری و ارزش گذاری مجدد به فرهنگ آفریقایی تعریف شد. در سال ۱۹۷۶ نرخ مدرسه روها ۱/۲۹ درصد (۹/۳۵ درصد پسر و ۲۲ درصد دختر) بود. در سال ۱۹۸۳ نرخ مدرسه روها در مقطع ابتدایی از ۴۶/۲۱ درصد (در سال ۷۹-۱۹۷۸) به ۶۵/۱۶ درصد کاهش یافت و در مقطع راهنمایی نیز از ۹۱/۱۳ درصد به ۲۱/۵ درصد کاهش یافت. علت این کاهش در واقع عدم وجود کلاس درس و معلم کافی بود. در سال ۱۹۸۴ برای هر هزار کودک در سن مدرسه فقط پنج کلاس درس وجود داشت. کلاسهای موجود نیز قدیمی و فرسوده و مواد آموزشی بسیار کمیاب بود.
در سال ۱۹۸۴ دولت وامی برای ساخت دو مرکز تربیت معلم (سالانه ۳۶۰ معلم) اخذ نمود. شغل معلمی جاذبه ندارد و معلم کافی موجود نیست. تعداد دانش آموزان در کلاسها زیاد و اکثر مدارس چند نوبته کار میکنند. خانوادههای سنتی هنوز هم فرستادن فرزندان خود به مدارس دولتی (فرانسه زبان) را مساوی با از دست دادن فرهنگ آنها میدانند. بسیاری از آنها ترجیح میدهند فرزندان خود را به مدارس عربی اسلامی یا کلاسهای حفظ قرآن بفرستند.
در کنار مدارس فرانسه زبان، مدارس عربی نیز فعالیت دارند که تمام مواد درسی آنها به زبان عربی تدریس میشود و آموزش تا سطح دیپلم متوسطه ادامه دارد. خانوادههای سنتی و مذهبی فرزندان خود را به این مدارس میفرستند. در سال ۱۹۹۶ دولت مالی دیپلم مدارس عربی را برای ورود به دانشگاه، اخذ بورس تحصیلی و ورود به دستگاه اداری از رسمیت انداخت و استدلال نمود که فرد برای ورود به دانشگاه و دستگاه اداری نیاز به تسلط بر زبان فرانسه دارد. اما مدارس عربی همچنان به کار خود ادامه میدهند و فارغالتحصیلان آنها با مشکل مضاعف بیکاری روبرو هستند.
در کنار دو نوع آموزش فوق، کلاسهای سنتی حفظ قرآن در مساجد، خانهها و محلهها وجود دارد و کودکانی که توان تقبل هزینههای دو نظام آموزشی دولتی و عربی را ندارند به این کلاسها میروند. اینها معمولاً فقرا و ضعیفان جامعه هستند که برای امرار معاش پس از پایان کلاس در خیابانها به تکدیگری میپردازند و این امر یک عادت و امری پذیرفته شدهاست. دانشآموزان چنین مدارسی با گرسنگی و مشکلات کمبود لباس و مواد درسی آشنا هستند و بسیاری از آنها پس از چند سال مدرسه رفتن و عدم فراگیری سواد از مدرسه رانده میشوند و راه شهر را در پیش گرفته تا بر تعداد کودکان خیابانی و بزهکار شهرها بیفزایند.
برنامه سواد آموزی رضایت بخش نیست. پس از استقلال پنج سال در روند آموزش توقف پدید آمد. در سپتامبر ۱۹۶۵ کنفرانس یونسکو در تهران برگزار شد و مالی، ایران و الجزایر برای اجرای تجربه سواد آموزی عملی برگزیده شدند. در فوریه- مارس ۱۹۶۶ یونسکو در باماکو سمیناری برای آغاز کار برگزار نمود و طرح به «مرکز ملی سواد آموزی» سپرده شد که بعدها به «انستیتو سواد آموزی کاربردی و زبانشناسی کاربسته» تبدیل و در سال ۱۹۷۵ به اداره کل تبدیل شد. در ۲۶ می۱۹۶۷ طی حکمی کاربرد زبانهای محلی (بامبارایی، مالینکه، پل، سونقوی و تماچک) در تعلیم و تربیت مجاز شد.
نتیجه طرح آنچنان که پیشبینی میشد نبود و کندی نظام اداری و عدم وجود انگیزه در مسؤولان موجب عدم موفقت طرح شد اما یک اثر مثبت داشت: افزایش انتشار نشریات به زبانهای محلی که موجب میشد افراد آنچه را به زبان محلی فرا گرفتهاند فراموش نکنند.
روماکو بازاریاب آنلاین شماست |
زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است