عنوان سایت یا شبکه اجتماعی
سایت سازمان بازرسی کل کشور
سایت سازمان بازرسی کل کشور
سایت سازمان بازرسی کل کشور
سازمان بازرسي به صورت تشكيلاتي كه وظيفه نظارت بر حسن جريان امور سازمانهاي اداري و اجراي صحيح قوانين را به عهده دارد از تاسيساتي است كه در ايران پس از ايجاد سازمانهاي اداري جديد و تدوين قوانين مملكتي به وجود آمده و از پيدايش آن بيش از پنجاه و اندي سال نميگذرد؛ اما نظارت حكومت بر اعضا و كاركنان خود و تفتيش اعمال و رفتار واليان و مامورين دولتي از ديرباز وجود داشته و شايد بتوان گفت سابقه آن نزديك به سابقه تشكيل حكومتها است؛ چون بقاي هر دولت متوقف بر آگاهي و وقوف آن بر اموري است كه در قلمرو آن ميگذرد، اين آگاهي از طريق مفتّشان و خفينه نگاران و پنهان پژوهان ميّسر است. چنانكه خواجه نظام الملك در سياست نامه مينويسد
واجب است پادشاه را از احوال رعيت و لشكر و دور و نزديك خويش پرسيدن و اندك و بسيار آنچه رود دانستن و اگر نه چنين كند عيب باشد و بر غفلت و ستمكاري حمل نهند و گزينند. فسادي و دست درازي كه در مملكت ميرود يا پادشاه ميداند يا نميداند، اگر ميداند و آن را تدارك و منع نميكند آن است كه همچو ايشان ظالم است و به ظلم رضا داده است و اگر نميداند، پس غافل است و كم دان و اين هر دو معني نه نيك است. لابد به صاحب بريد حاجت آيد و همه پادشاه در جاهليت و اسلام به صاحب بريد خبر تازه داشته اند تا آنچه ميرفت از خير وشر از آن باخبر بودند. (سياست نامه، ص 73)
همچنين در تاريخ آشور ميخوانيم:
تقريباً در بهار هر سال پادشاه آشور به سمتي براي سركوبي شورشيان روانه بود. جهت آن، حكّامي بودند كه دولت آشور معين ميكرد بي آن كه اعمال آنها را تفتيش كند.
كه اين خود نمايانگر اثر تفتيش در بقاي امنيت و استقرار حكومت و نمايانگر وجود ضرورت مفتشان و بازرسان در حكومتهاي امن و پرتوان است ولي چون به گفته ويل دورانت تاريخ كتابي است كه آدمي بايستي هميشه از وسط آن آغاز كند در اين مورد نيز ناچار بايد از حكومت هخامنشيان آغاز كرد.
بازرسي در ايران قبل از اسلام
ــ بازرسي در زمان هخامنشيان
ــ بازرسي در زمان ساسانيان
بازرسي در زمان هخامنشيان
در زمان كوروش در زمره مشاغل اداري از تفتيش نام برده شد و گزنفون مينويسد:
«كوروش اشخاصي را به مشاغل اداري گماشت مثلا تحصيلدار مالياتها و متصديان خرج و مفتّشين كارهاي عمومي.» ( پيرنيا، ص 416)
باز به روايت گزنفون:
كوروش تاسيسي كرد كه اكنون هم دوام دارد، همه ساله فرستاده اي از طرف شاه با قشوني به ايالات مختلف مملكت ميرود. اگر حكام احتياج به قواي لشگري داشته باشند به آنها كمك ميكند و اگر تند و شديدالعمل باشند آنها را به اعتدال واميدارد. هرگاه در پرداختن باج يا نظارت به امنيت اهالي و يا زراعت مسامحه كنند و يكي از وظايف خود را مهمل گذارند، فرستاده اقدام ميكند و اگر نميتواند كاري كند، مراتب را به شاه اطلاع ميدهد و او تصميم ميگيرد كه با مقصر چه بايد كرد. مفتّشين بر طبق عادت از ميان اشخاصي انتخاب ميشوند كه درباره آنها ميگويند اين پسر شاه است كه پايين ميآيد. اين برادر شاه است اين چشم شاه است. بعضي اوقات اگر شاه بخواهد مفتّشين را احضار كند آنها به محل ماموريت نرسيده برميگردند. (پيرنيا، ص 462)
داريوش اول شاهنشاهي ايران را به ايالات تقسيم كرد، اداره هر ايالت به عهده ماموري بود كه از مركز معين ميشد، اين مامور را شهربان يا ساتراب ميناميدند و در كرسي هر ايالت ساخلو يا پادگاني براي حفظ امنيت مستقر بود كه فرماندهي جدا داشت و براي آن كه رفتار و ايمان و فرماندهان قشون را تحت نظر داشته باشد، با هر والي، ماموري مورد اعتماد خود روانه ميكرد كه ظاهراً منشي باشي يا سردبير والي بود ولي وظيفه اصلي او تفتيش اعمال والي و فرمانده ساخلو بود و موظف بود مركز را از نتيجه تفتيش مطلع دارد و مركز به وسيله او ميدانست كه در ايالت چه ميگذرد و احكام صادره اجرا شده است يا نه و گاه مركز به طور مستقيم با سردبير مكاتبه ميكرد و براي دورانديشي بيشتر دستگاه تفتيش يا بازرسي محرمانه اي به نام چشم و گوش شاه تشكيل داده بود كه به صورت ناگهاني به ايالات سركشي ميكردند و دفاتر و امور اداري و مالي را مورد بازرسي قرار ميدادند.
سالي دو مرتبه ماموريني كه طرف اعتماد شاه بودند براي تفتيش به مملكتها اعزام ميشدند. قوايي هم با مامورين روانه ميشد كه احكام آنها را فورا اجرا نمايند. به نوشته مولفين روسي تاريخ ايران: استانداران و فرماندهان بلند پايه لشگري تماس پيوسته و نزديكي با دستگاه اداري مركزي دربار داشتند و دائما زير كنترل شاه و بلند پايگان نزديك او از طريق پليس مخفي و غيره بودند. بازرسي عالي و نظارت بر اعمال مامورين دولت به هزارپاد سپرده شده بود معناي تحت اللفظي اين واژه (فرمانده هزارنفر) است، اين شخص در عين حال فرمانده گارد شاهنشاهي هم بود». (گرانتوسكي و پنج نويسنده روسي ديگر. ص 84)
و باز صورتي از بازرسي در زمان هخامنشيان در فصل چهارم كتاب اكونوميك نوشته گزنفون، مصاحبه سقراط با شخصي به نام « كري توبول » چنين بيان شده است:
« شاه در بعضي قسمتهاي ممالك خود به شخصه مسافرت كرده اوضاع را ميبيند و به قسمتهايي اشخاص معتمد را ميفرستد و اگر مشاهده كند كه درايالتي زمينها داير و اشجار مثمر زياد است به والي پاداش ميدهد. كرسيهاي ممتاز به او ميبخشد و ولايتي را به ايالت او ميافزايد و هرگاه معلوم كند كه ايالت كم جمعيت و زمين ها باير است و بداند كه اين اوضاع از جهت سختيهاي والي و اخلاق بد يا مسامحه و كوتاهي او است اين والي را تغيير داده و والي ديگري ميگمارد». (پيرنيا، كتاب ششم، ص 1503)
از مجموع مطالب فوق و ساير اطلاعاتي كه درباره هخامنشيان در دست است استنباط ميشود كه بازرسي در زمان هخامنشيان نزديك به صورت و ترتيبي كه امروز متداول است وجود داشته و وسيله موثر تحكيم دولت مركزي بوده است و چنين به نظر ميرسد كه اين ترتيب كم و بيش در زمان سلوكيها و اشكانيان نيز حفظ شده باشد. چون اشكانيان تا حدودي اصول و سنن سياسي عهد هخامنشي را حفظ كردند و ازهمان شيوه پيروي ميكردند ولي به لحاظ پيچيدگي شيوه هاي اداري دولت پارت و در دست نبودن اطلاعات و مدارك كافي در اين زمينه نميتوان اظهارنظر قاطع كرد.
زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است
افزودن نظر