ترسناک ترین مکان های ایالت فلوریدا امریکا
در فلوریدا به غیر از سواحل شنی و پارکهای ساحلی بخشهای دیگری هم وجود دارد که دانستن در مورد آن خالی از لطف نیست مثل گنبدهای ساحلی اسرارآمیز یا عمارتهای متعلق به مافیا، در این مطلب به ترسناک ترین مکان های ایالت فلوریدا امریکا می پردازیم.
قتلعام در رزوود
یکی از ترسناکترین وقایع در تاریخ فلوریدا تنها در ۹ مایل بیرون از” کدار کر” در شهری به نام ” رزوود” (به معنای درختی با چوب خوشبو) اتفاق افتاد. در نواحی اطراف دو کارخانه تولید مداد و چوب بری وجود داشت و در سال ۱۸۷۰ ایستگاه قطار هم ساخته شد که مشاغل کافی فراهم میکرد. در این شهر هم افراد سفیدپوست و هم سیاهپوست سکونت داشتند اما در دهه ۱۹۹۰ اکثر سفیدپوستان به “سامنر” نقلمکان کردند.
تا ۱ ژانویه ۱۹۲۳ همه چیز خوب بود تا اینکه زنی سفیدپوست به نام “فانی کولمن تیلور” ادعا کرد که مورد تجاوز قرارگرفته و مردی سیاهپوست او را گاز گرفته است. شاهدان مرد سفیدپوستی را در هنگام حمله نزدیک خانه این زن گماشتند و او را به تلاش برای مخفی ساختن امری مفتضح متهم کردند. به دنبال این اتهامات، خشم و هرجومرج به وجود آمد و هر دو گروه با یکدیگر دشمن شدند و دسته اوباش شرور شکل گرفت.
حدود ۴۰۰ مرد سفیدپوست که از شهر رزوود خشمگین بودند برای به قتل رساندن مردان سیاهپوست و هر سفیدپوست مخالفی گماشته شدند. آنها شلیک میکردند، ضرب و شتم میکردند، مردم را بدون محاکمه در خیابانهای شهر اعدام میکردند و سپس تمام شهر را سوزاندند. همه چیز ازجمله خانهها، مغازهها و کلیساها در آتش سوخت. مسئولین سفیدپوست قطار، کودکان و زنان سیاهپوست را فراری میدادند اما به مردان سیاهپوست از ترس اراذل و اوباش سفیدپوست کمک نمیکردند. بعضی از مردم به سوی جنگلها فرار میکردند اما به چشم برهم زدنی به ضرب گلوله کشته میشدند. شهر ۷ روز در آتش میسوخت و مردم آن قتلعام شدند. کنترل شهر از دست کلانتر و روسای کارخانه خارج شده بود. در ۱۲ ام فوریه ۱۹۲۳پس از شهادت ۲۵ شاهد سفیدپوست و ۸ شاهد سیاهپوست در برابر هیئت منصفه دادگاه، هیچ مدرکی برای توجیه این اتهام پیدا نشد. سیاهپوستانی که جان سالم به در برده بودند هرگز به شهر بازنگشتند و بسیاری از آنها با حرف زدن در مورد این واقعه دچار فشار روانی میشدند. بعضی از آنها حتی نام خود را از ترس جانشان تغییر دادند.
شهر کر
کر، دومین شهر ثبتشده در کشور ماریون در سال ۱۸۸۴ بود. درحالیکه تا قبل از جنگ داخلی کشت پنبه منبع درآمد شهر بود، اما این درختان پرتقال بودند که باعث پیشرفت شهر میشدند. این شهر بهمدت ۱۰ سال رونق داشت و گسترش یافت تا اینکه”یخ زدگی عظیم ” اتفاق افتاد و تمام این اجتماع را با از بین بردن درختان پرتقال ویران کرد. بنابراین صنعت مرکبات کشور متضرر شد. بهطور متوسط هر سال ۶ میلیون جعبه پرتقال تنها به ۱۰۰ هزار جعبه تنزل مییافت. بسیاری از سکنه آنجا را ترک کردند و غالباً از کالیفرنیا رفتند.
مؤسس شهر یعنی” جورج اسمایلی” در کر باقی ماند و تمام املاکی را که میتوانست، خرید. او تمام شهر ارواح را از آن خود کرد و هرگز آن را نفروخت. مالک فعلی آن “آرتور برنان” بسیاری از خانههای قدیمی را بازسازی کرده است و نام این شهر اکنون در زمره مکانهای تاریخی ثبت ملی شده است. بازدید از این شهر امکانپذیر بوده و غالباً شکارچیان ارواح خواهان آن هستند.
شهر فلامینگو
به نظر میرسد برخی مکانها نمیخواهند سکنهای داشته باشند. شهر فلامینگو یکی از این مکانهاست. این شهر در ۱۸۹۳ بنا شد و به خاطر پرندگانی که در سراسر این منطقه یافت میشدند به این نام خوانده شد. به طرز عجیبی، شکار پرندگان عجیب بالا گرفت و منجر به نابودی شهر شد. همچنین شکارچیان، سرپرست شکار را به قتل میرساندند. این وقایع، جنجالی رسانهای به پا کرد و باعث اجرای شدیدتر قانون شکار شد. از آنجاییکه شکار غیرقانونی صنعت اصلی بود، شهر تا سال ۱۹۱۰ کاملاً متروکه شد.
قاچاقچیان شبانه در تلاش بودند تا برخی از این ساختمانهای متروکه را به چنگ آورند اما دولت وارد عمل شد، مالکیت آنها را به دست گرفت و شهر فلامینگو را به عنوان بخشی از پارک ملی زمینهای باتلاقی تأسیس کرد. اردوگاهها، فروشگاهها، هتلها، کافه و حتی یک تفریحگاه ساحلی ساخته شد. اما طوفان ویلما در سال ۲۰۰۵ اکثر آنها را جارو کرد و از بین برد. بسیاری از ساختمانهای تخریبشده هنوز پابرجا هستند. این منطقه بین کوهنوردان محبوبیت زیادی دارد. همیشه برنامههایی برای بازگرداندن این شهر روح زده به زندگی وجود داشته است اما کمبود منابع مالی مانع از آن شده است.
قلعه جفرسون
قلعه جفرسون در سال ۱۸۴۷ بنا شد و خانهای برای سربازان، خانوادههایشان و کارگرانی مثل آشپزها و نگهبانان فانوس دریایی بود. این قلعه در طول جنگ داخلی تبدیل به زندان شد و در سال ۱۸۶۷ به خاطر بیماری همهگیر تب زرد بسیاری از شهروندان در آن ساکن شدند.
تا سال ۱۸۸۸ به عنوان مرکز قرنطینه بود و سپس در سال ۱۹۳۵ تبدیل به اثر تاریخی ملی شد. شهرت این قلعه به خاطر صداهای عجیب و دیدن اجسام شبح مانند است. یکی از ارواح بسیار معروف، روح “دکتر ساموئل ماد” است که به خاطر توطئه علیه “آبراهام لینکولن” محکوم شد.بازدید از قلعه برای عموم مردم آزاد است و حتی تعدادی اردوگاه برای کسانی که شهامت شب ماندن در این محل را دارند، فراهم شده است. این قله مکانی جالب برای محققان ماوراءالطبیعه است.
خانه گنبدی دماغه رومانو
این مجموعه گنبدهای عجیبوغریب در سال ۱۹۸۰ در رأس جنوبی جزیره مارکو بالا آمدند و تا مدتها همچون راز بر همه مخفی بودند. هیچ کس نمیدانست صاحب این بنای نادر که شبیه خانه اسکیموهاست چه کسی است و هدف از ساخت آن بر همه پوشیده بود.
بعد از مدتی راز این خانه کشف شد.” باب لی ” که یک تولیدکننده روغن بود این خانه سازگار با محیطزیست را به عنوان خانهای برای زمان تعطیلات ساخته بود، به همین دلیل همیشه سکنه نداشت.
این بنا کاملاً خودکفا بود، سیستم فیلتر کردن و جمعآوری آب داشت که امکان استفاده مجدد از آب باران برای دوش گرفتن را ایجاد میکرد. لی همچنین پانل های خورشیدی برای تولید الکتریسیته نصب کرده بود. خانواده لی در ۱۹۸۴ خانه خود را فروختند زیرا با گذشت زمان مرز ساحل جابجا شده بود و گنبدها برای زندگی ناامن شدند. این بنای شبح مانند هنوز پا برجا است اما خالی از سکنه رها شده است.
هتل چشمههای همپتون
هتل چشمههای همپتون که در اویل ۱۹۰۰ ساخته شد، به خاطر امکانات به زحمت ایجادشده خود مثل خانههای حمام دار، باغها، زمین گلف، استخر و چشمههای آب معدنی مشهور شد. این چشمهها دارای خواص درمانی بودند بنابراین موردتوجه افراد ثروتمند قرار گرفتند.
این هتل تبدیل به اسپایی لوکس شده بود و تا جنگ جهانی دوم در حال رشد و ترقی بود اما با شروع جنگ افت زیادی در گردشگری اتفاق افتاد. پس از آن در سال ۱۹۵۴ آتشسوزی مهیبی رخ دارد و ویرانهای از هتل برجای گذاشت. استخرهای خالی و چشمهها باقی ماندند یعنی پژواک وهمآوری از آنچه که یک مرتبه اتفاق افتاده بود.
بیمارستان روانی ارلاندو سانلند
این بیمارستان در اصل مرکز مداوای نوینی برای بیماران مبتلا به سل بود. پس از کشف واکسن سل، تمام مراکز تعطیل شدند. اما بخش ارلاندو که کودکان و نوجوانان ناتوان جسمی و ذهنی را درمان میکرد توسط دپارتمان سلامت فلوریدا در سال ۱۹۶۱ به عنوان مرکز تعلیم سانلند مجدداً بازگشایی شد.
گزارشهای سوءاستفاده جسمی باعث شد تا در سال ۱۹۷۰ در مورد این مرکز بازرسی صورت گیرد. بیماران از عفونتهای تنفسی و پوستی مختلفی رنج میبردند و دلیل آن شرایط بد زندگی بود. به بیش از ۴۰۰ بیمار با استفاده از لولههای مخصوص تغذیه ۳ بار در روز غذا داده میشدند اما نواحی جراحیشده خطرناک بودند زیرا موشها آن را آلوده میکردند و بیماران را گاز میگرفتند. در سال ۱۹۸۳ تمام امکانات سانلند تعطیل شد. خرابههای آن تبدیل به پاتوقی محلی شده بود تا اینکه مرد جوانی از محور آسانسور به پایین افتاد و بخش عمده آن تخریب شد. ساختمان قدیمی اداره کل که به عنوان مرکز اصلی سل استفاده میشد هنوز پابرجاست و موردتوجه بسیاری از مستندسازان و شکارچیان ارواح است.
عمارت مافیا
عمارت متروک و قدیمی مافیا در” داوی” در فلوریدا درست از زمان بنا شدنش منشا شایعات خودجوش بوده است. برخی ادعا کردهاند دستهای از دلالهای شیطانصفت در آنجا حکومت میکردند، برخی دیگر میگویند این عمارت متعلق به “پابلو اسکوبار” بدنام است و برخی دیگر معتقدند احتمالاً روح در آنجا رفتوآمد دارد. به هر صورت داراییهای متعلق به پابلو اسکوبار قابل تأیید نبودند و مثل سایر داراییهای در فلوریدا ثبت نشده بودند. اما طبق آنچه که رسما ثبتشده، این املاک توسط “جوز پائلو” در سال ۲۰۰۲ خریداری شد و سپس دولت در حین بررسی قاچاق مواد مخدر در سال ۲۰۰۳ آن را ضبط کرد.
استیلتس ویل
در دهه ۱۹۳۰، کلوب هایی در استیلتس بنا شدند تا مکانهایی منحصر برای قماربازی، شرابخواری و هر عمل خلافی دور از چشمهای قانون باشند. این ساختمانها بیرون از حوضه قضایی ایالاتمتحده بودند. در واقع اجتماعاتی در جنوب فلوریدا شکل گرفته بود که از منع شدن و تحریم هیچ ترسی نداشتند. آنجا پناهگاهی امن برای دورهم بودن افراد بدطینت و دزدان دریایی بود تا اینکه طوفان ۱۹۶۵ تمام آن به جز ۷ ساختمان را از بین برد. این شهر کوچک نابود شد و دیگر قابلبازسازی نبود و آنچه که باقی مانده بود تحت حمایت پارک ملی قرار گرفت.
مکان تاریخی اتحاد کورشان، روستای استرو
در سال ۱۸۹۴ جماعتی مذهبی به نام اتحاد کورشان در روستای استرو ساکن شدند تا جامعه آرمانی خود را پایه گذاری کنند. دکتر” کروش تید” اظهار میکرد که در این سرزمین اورشلیم جدید را خواهد ساخت. او و پیروانش معتقد بودند که این عالم پوچ است و انسانها فقط در کالبد خود وجود دارند. آنها به حلول روح در بدنی دیگر معتقد بودند و خدایشان جنس نر و ماده بود.
اورشلیم جدید آنها با خانهها، سالن هنری، نانوایی و انبار تجهیز شد. این شهر تا مرگ تید یعنی دسامبر۱۹۰۸ رشد و نمو داشت. اما تعداد افراد آنها روزبهروز کمتر میشد تا جایی که فقط آخرین کورشان یعنی “هدویگ میشل” باقی ماند. او در سال ۱۹۸۲ دار فانی را وداع گفت و جسدش در همان مکان به خاک سپرده شد. این منطقه تاریخی از بقیه کشور کنار گذاشته شد و بخشی از آن تبدیل به پارک با اردوگاههایی برای عموم افراد برای کاوش و سیاحت شد.
روماکو بازاریاب آنلاین شماست |
زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است